دردونه ی من ایلیادردونه ی من ایلیا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

عشق مامانش، دردونه ی باباش، فندوق کوچک جون

خوش اومدی زیبای من. فندوق مامان و بابا.

دوستای مهربونم . مامانای مهربون. نی نی های خوشگل سلام. عزیز دل مامان به تو هم سلام می کنم. مخصوصا حالا که دارم توی دل خودم احساست می کنم. تو بالاخره قدم رو چشم ما گذاشتی و اومدی توی دل مامانی.  روز دوشنبه پانزدهم دی ماه ، من همه ش دل درد و کمر درد داشتم که به نظرم عجیب می اومد. اسپاسم هایی که هر چند ساعت یک بار می گرفت. اما جدی شون نگرفتم . تا این که فرداش یعنی سه شنبه شانزدهم دی از یه baby check استفاده کردم و هیچ چیزی نشون نداد. سفید سفید بود. بعدش هم رفتم خونه ی یکی از دوستان که از هر ساعت اسپاسم ها بیشتر شده.  طوری که حدود ساعت شش بعد از ظهر دیگه نتونستم تحمل کنم و رفتیم بیمارستان. متاسفانه چون شب بود دکتر متخصص نداشت...
21 دی 1393
1